باغ وحش که از سال 1866 فعالیت می کند، قدیمی تر از خود پایتخت است که در سال 1873 متحد شد. بیش از یک و نیم سال تاریخ آن سرشار از لحظات شاد، اما غم انگیز، غم انگیز و کاملاً پوچ است. زمانی بود که ساکنان بوداپست برای شکستن شیشه آکواریوم های دریایی از تفنگ های ساچمه ای استفاده می کردند و ماهی های کمیاب جمع آوری شده از آب سرریز در ماهیتابه کشته می شدند، اما گاومیش کوهان دار، آنتلوپ و شتر نیز به همین سرنوشت دچار شدند
قبل از جنگ جهانی دوم، باغ وحش شماره یک اروپا از نظر مجموعه حیوانات، برلین بود، از نظر مدرنیته، مونیخ رهبری می کرد، اما از نظر زیبایی و یکپارچگی ساختمان هایش، بوداپست از همه باغ وحش ها پیشی گرفت. در این قاره.
اگرچه تا دسامبر 1944 با آسیب قابل تعمیر از آتش سوزی در امان ماند، اما در 14 سپتامبر مورد حمله بمبی قرار گرفت.
درباره نویسنده ما
مورخ پیتر تولوک، محقق علمی کمیته ملی یادبود، دانشجوی دکترا در دانشگاه کاتولیک پازمانی پیتر است. حوزه تحقیقاتی او تاریخ نگاری تاریخی مجارستان، 19-20 است. تاریخ دیپلماتیک و فرهنگی قرن 19، روابط دیپلماتیک سوئد و مجارستان، محاصره بوداپست و تاریخچه نجات انسان در مجارستان.
یکی از اهداف حمله هوایی بریتانیا در شب، ایستگاه راهآهن Rákosrendező بود، اما برخی از بمبها هدف خود را از دست دادند و در Városliget سقوط کردند. در آن زمان موزه حمل و نقل نیز ضربه سنگینی خورد که در نتیجه قسمت بالایی ساختمان تخریب شد. یک بمب در کنار پرواز پرندگان شکاری، عقابها و کرکسها افتاد، بمب دیگری در همان نزدیکی منفجر شد.
پرنده کوچکتر ساخته شده در مدت کوتاهی از بین رفت و همه پرندگانی که در آنجا نگهداری می شدند مردند، از جمله قدیمی ترین ساکن باغ وحش در آن زمان، یک کرکس کندور به سن متوشلا.بمب سوم زیستگاه پرندگان گرمسیری را با خاک یکسان کرد. در آن زمان قسمت خوبی از شیشه های نخل خانه شکسته بود. عقابها و کرکسها از میان شکافهای پشت بام پرندگان پرواز میکردند. در دو نوبت دیگر بمب هایی در محوطه باغ وحش اصابت کرد که خسارت قابل توجهی به دام ها وارد کرد. مدیریت باغ وحش همچنان توانست آنها را بازسازی کند، اما دیگر امکان تهیه شیشه وجود نداشت، به عنوان مثال، پنجره ها با کرکره های چوبی برای تراریوم های کروکودیل در نخل خانه نیز جایگزین شدند.
استیک بیستون در پناهگاه
در 13 دسامبر، زمانی که نیروهای شوروی به تیررس رسیدند، گلوله باران آغاز شد. با توجه به خاطرات مدیر افسانه ای باغ وحش، هربرت نادلر، نویسنده شکارچی معروف زمان خود، آنها هنوز در آن زمان سر کار می آمدند و تا اوایل دسامبر پذیرای بازدیدکنندگان بودند. فشار هوا سیام، فیل مورد علاقه باغ وحش را کشت، و فشار هوا نیز گاومیش کوهان دار را نابود کرد، که باغ وحش می تواند 7 تای آن را از بین ببرد. چهار گاومیش کوهی آمریکایی و سه گاومیش کوهی اروپایی داشتیم.کمیاب. ما تکه های گاومیش کوهان دار اروپایی را به قیمت ده هزار دلار خریدیم، مردم این حیوانات هفت یا هشت پا را اینجا قصابی کردند و استیک گاومیش کوهان دار را به خانه بردند تا در پناهگاه ها بپزند یا کباب کنند."

در کریسمس، نیروهای شوروی پیشروی خود را آغاز کردند. منطقه باغ وحش در 9 ژانویه به میدان جنگ تبدیل شد و در 13th به طور کامل اشغال شد. در اولین روز کریسمس، یک نارنجک به میدان سوارکاری اصابت کرد و یک بمب هوایی شوروی در کنار خانه میمون منفجر شد. آن وقت بود که باغ وحش واقعاً بی خانمان شد. جمعیت تسلیم شدند، ترکیبی از کمانداران، غیرنظامیان و سربازان. در بسیاری از موارد، حیوانات درنده را با شلیک گلوله کشتند تا فرار نکنند و فاجعه بزرگتری به بار نیاورند: شیر، ببر، پلنگ، خرس، گرگ و سایر شکارچیان نیز از بین رفتند. برخی از میمون ها و طوطی ها به سادگی توسط بازدیدکنندگان به خانه برده شدند. حیواناتی هم بودند که میمردند زیرا نمیتوانستند درجه حرارت یا غذای لازم را برای آنها فراهم کنند، فوکها و پنگوئنها قبلاً از گرسنگی مرده بودند زیرا نمیتوانستند برای آنها ماهی دریا تهیه کنند.
تمساح یخ زده در آب
انبار علوفه قبلاً در آغاز محاصره ویران شده بود، اما در طول شدیدترین درگیری ها، خود تغذیه تهدیدی برای زندگی بود. در اینجا ذکر این نکته ضروری است که در طول محاصره بوداپست، هزاران اسب بدون علوفه باقی ماندند، بنابراین آنها به زور سلاخی شدند. نگهبانانی از حیوانات بودند که هنگام غذا دادن به حیوانات وقتی زخمی مرگبار دریافت کردند جان خود را فدا کردند.
در نبردها تامین گرمایش غیرممکن شد. باد یخبندان زمستان سخت سال 1944 از میان پنجره های شکسته و شکاف های دیوارهای آسیب دیده ساختمان می وزید، در این بین چیزی برای گرم کردن آن وجود نداشت و در بسیاری از جاها خود دیگ ویران شد. یک مثال خوب از سردی غیرمعمول این است که در نیمه دوم ژانویه 1945، دانوب کاملاً یخ زد. تمساحهایی که در بال شمالی نخلخانه زندگی میکنند در سرمای یخی ژانویه در استخر خود یخ زدند.
منوی عجیب و غریب علیه گرسنگی
بقیه حیوانات به سادگی توسط جمعیت بوداپست خورده شدند. افراد گرسنه گزنده نیستند. همه چیز را بردند، جز شکارچیان. آنها طوطی، شترمرغ، پلیکان، گورخر، گوزن کمیاب و لاما می خوردند.

«پنج شتر از شش شتر ما برشته و پخته شد، شش آنتلوپ ما برشته شد، گوسفند نادر سومالیایی ما، بزهای تار هندی ما، که یک قطعه هزار دلار در صلح قیمت داشتند، سی قرقاول تزئینی ما ناپدید شدند، قوها. و دریاچهها برشته میشدند، که در میان آنها ماهیهای نادر، باتارها و مرغهای دریایی در دریاچهها پراکنده بودند. این کارگردان بعداً به یاد می آورد که شیشه آکواریوم با یک تفنگ ساچمه ای شکسته شد و ماهی هایی که در آب در حال ریخته شدن دریا گیر کرده بودند برای خوردن می بردند.
مراقبت از حیوانات تا آخر
وندالیسم غیرقابل توضیح و بیمعنا نیز ویرانی به بار آورد و تجهیزات زیادی به سرقت رفت. از آکواریوم ها، موتورها، ابزار تابلوها و تجهیزات هوادهی توسط افراد ناشناس تخریب یا با خود برده شد. مقیاس تخریب در باغ وحش حیرت آور بود. نه تنها بیشتر حیوانات مردند، بلکه بخش خوبی از ساختمانهای باغ نیز ویران شدند.بسیاری از آنها به طور کامل تخریب شده بودند، هیچ شیشه سالمی در خانه نخل وجود نداشت و همچنین سوراخ های عظیمی در سنگ های مصنوعی وجود داشت. هنگامی که جبهه سرانجام در 13 ژانویه 1945 باغ وحش را ترک کرد، تصویری دلسرد کننده در برابر نگهبانان باقی مانده ظاهر شد. حداقل سه نفر از کارگران باغ در حین انجام وظیفه جان خود را از دست داده اند، اما ممکن است تعداد بیشتری در حین محاصره جان باخته باشند.
ایوان تیرنتیویچ زامرسف، فرمانده سابق شوروی شهر بوداپست، در کتاب خود خاطرات، چهره ها، بوداپست… موردی را گزارش می دهد که بر اساس آن یکی از شیرهای باغ وحش در حین محاصره فرار کرده و خود را به داخل راه آهن زیرزمینی می اندازد. تونل، و اسب های علوفه ای سرگردان را در شب شکار می کردند. او ادعا می کند که در نهایت توسط برخی از داوطلبان شوروی دستگیر شد، اما سایر منابع معاصر این مورد را تایید نمی کنند. تونل زیرزمینی راهآهن که مسیر آن در این زمان به سطح زمین نزدیک ورودی اصلی باغوحش میرسید، توسط واحدهای فنی آلمان مینبرداری شد که عبور شیر از قفل شفت را نیز غیرممکن کرد.
چند حیوان از زمستان 1944-1945 جان سالم به در بردند؟
«ما در مجموع هشتاد حیوان داریم. همین قدر پرسنل چهارده نفری را گرفتیم. ما چند حیوان را پیدا کردیم، آنها را در ویلاهای اطراف بیشه پیدا کردیم. مقداری مرغ خریدیم. نگهبان جنگل، میکلوس سرس، دو آهو از کلبیا هدیه فرستاد، ما یک جغد و کاوشگر دریافت کردیم، اما یک شتر هم گرفتیم. فهمیدیم که دهقانی در اورکنی با شتر شخم زده است. با یک شتر دو کوهانه زیبا. من کسی را به Örkény فرستادم. معامله به زودی انجام شد. یک اسب به ما بده، کشاورز کوچک شترش را با کمال میل به ما می دهد. یکی از شترهایمان ماند، دو شتر را کنار هم گذاشتیم و - عشق به سرعت رسید. دهقان شترش را از کجا آورد؟ من نمی دانم،" نادلر در مورد شروع دوباره به یاد می آورد.

هر پنج اسب آبی و یک فیل در خانه زنده ماندند. اسب آبی ها همچنین توانستند به آب های حرارتی آبگرم Széchenyi منتهی به دریاچه Városligeti فرار کنند و از نبردهای زیر آب جان سالم به در ببرند.مراقبان در میان خرابه ها یک گورخر، یک شتر و یک لاما پیدا کردند و در سنگ بزرگ آسیب دیده یک گورکن آمریکای جنوبی - تایرا - را در آستانه گرسنگی و همچنین چهار پرنده کوچکتر پیدا کردند. نه حیوان: سه میمون، پنج پونی شتلند و یک طوطی بعداً، برخی از آنها فقط در تابستان 1945 به باغ وحش بازگردانده شدند.
1945: شروع دوباره از ابتدا
شرایط پس از جنگ با سطور زیر نادلر به خوبی توضیح داده شده است: «مدیر باغ وحش شونبرون اخیراً نوشت. او نوشت: شنید که مازاد داریم و پرسید که آیا به آنها دو ببر می فروشیم؟ نوشتم: ببرهای ما به ضرب گلوله کشته شدند، اما اگر قرار بود کسی یک درنده را به عنوان هدیه مجانی تقدیم کند، حالا مجبور نیست. ببر در روز هشت کیلو گوشت نیاز دارد، باغ وحش چگونه می تواند به یک حیوان اینقدر گوشت بدهد، وقتی ما کارمندان در یک ماه کل هشتاد دکا نمی بینیم… امروز از کجا حیوانات بخریم، وقتی مثلاً یک بز شیردوش معمولی - من اخیراً برای آن چانه زدم - هشت میلیارد قیمت دارد؟"
اگر در نظر بگیریم که باغ وحش قبل از شروع جنگ 2500 حیوان داشت، 23 حیوان زنده مانده تقریباً یک درصد از جمعیت اصلی را تشکیل می دهند. نه تنها کارگران بازمانده، بلکه اعضای خانواده آنها و خود هربرت نادلر نیز در پاکسازی ویرانه ها، دفن حیوانات مرده و انجام کارهای عمومی شرکت داشتند. به لطف کار فداکارانه همه آنها است که باغ توانست در 1 مه 1945 بازگشایی شود، البته در شرایط آب و هوایی.