نویسنده ای که از میکل آنژ بیمار شد

فهرست مطالب:

نویسنده ای که از میکل آنژ بیمار شد
نویسنده ای که از میکل آنژ بیمار شد
Anonim

ضربان قلب سریع، گیجی، غش و توهم - این علائم می تواند توسط فردی مبتلا به سندرم استاندال ایجاد شود. البته برای این کار به یک گالری آثار هنری نیز نیاز دارید

هنگامی که وارد ورودی اصلی دوباله سانتا کروچه شد، ایستاد. او قبل از سفر به اینجا، ترتیب نزدیک شدنش به مقبره های بزرگان رنسانس را به دقت برنامه ریزی کرد. ابتدا به ماکیاولی تعظیم می کند، سپس بر مزار گالیله ادای احترام می کند و شمعی را بر میکل آنژ روشن می کند. با این حال، همانطور که بین ستون‌های قوسی کلیسا، که یادآور درختان کهن بود، ایستاده بود و پنجره‌های گل سرخی که بالای محراب بالا می‌رفتند، نور رنگین کمان خود را بین ردیف‌های نیمکت‌ها پخش می‌کردند، قادر به حرکت نبود.تاریخ محصور در دیوارها چنان بر او سنگینی می کرد که احساس می کرد در شرف فروریختن است. دهانش خشک شد، ضربان قلبش تندتر شد. او هرگز قبلاً چنین هیبت، چنین لذت، چنین لذت وصف ناپذیری را احساس نکرده بود.

همه کسانی که برای اولین بار در مورد سندرم استاندال می شنوند ممکن است حدس بزنند - بر اساس قرمز و سیاه - که این تعریف در مورد حرفه ای های جوانی صدق می کند که شخصیت آنها با حرکت رو به جلو در جاده شیب دار موفقیت، در جهت اشتباه تغییر می کند. شاید برای آن نامزدهای کشیش جوانی که در دروازه وظیفه توقف می کنند و عاشق دختر جوان ناشناس می شوند. با این حال، نام این سندرم از قهرمانان رمان استاندال الهام گرفته نشده است، بلکه از احساساتی که نویسنده واقعاً تجربه کرده است، الهام گرفته شده است.

سندرم استاندال که به عنوان سندرم فلورانس نیز شناخته می شود، یک بیماری روان تنی است که می تواند باعث ضربان قلب سریع، غش، گیجی یا حتی توهم در افرادی شود که تحت تأثیر یک اثر هنری خیره کننده قرار می گیرند.

استاندال این سندرم را در کلیسای سانتا کروچه در فلورانس تجربه کرد که بعدها به نام او نامگذاری شد
استاندال این سندرم را در کلیسای سانتا کروچه در فلورانس تجربه کرد که بعدها به نام او نامگذاری شد

استاندال خود این پدیده را در طول سفرش به فلورانس در سال 1817 تجربه کرد، که در کتاب سفر خود ناپل و فلورانس: سفر از میلان به رجیو در مورد آن گزارش کرد. هنگامی که او از کلیسای سانتا کروچه در فلورانس (جایی که میکل آنژ، گالیله و ماکیاولی در آن دفن شده اند) بازدید کرد، موج عجیبی از احساسات او را فرا گرفت.

سندرم هنردوستان

«از این فکر که در فلورانس، در نزدیکی مردان بزرگی که مقبره‌هایشان را دیده بودم، در نوعی خلسه بودم. زیبایی باشکوهی که دیدم مرا فراگرفت. من به جایی رسیدم که انسان با کره آسمانی لمس می شود … همه چیز با روح من بسیار واضح صحبت می کرد. قلبم وحشیانه می تپید، که باید روی حساب غریبه در برلین نوشته می شد. زندگی از من خالی شد استاندال نوشت: می ترسیدم هر لحظه سقوط کنم.

حتی در قرن نوزدهم، گزارش هایی از گردشگرانی وجود داشت که با انبوه آثار هنری در فلورانس گیج شده بودند، اما این پدیده تنها در سال 1979 به لطف Graziella Magherini نامگذاری شد. روانپزشک ایتالیایی بیش از صد شب از این قبیل را در بین مسافران شهر شناسایی کرد. اگرچه شواهد کافی برای تعریف سندرم استاندال به عنوان یک بیماری روانپزشکی وجود ندارد، اما یک توضیح علمی برای وجود آن وجود دارد: لذت بردن از آثار هنری همان ناحیه مغزی را تحریک می کند که مسئول احساسات نیز هست.

مقاله پس از توصیه ادامه می یابد

موضوع محبوب