مطمئنم که قبلاً به این فکر کرده اید که چقدر ارزش دارد برای ازدواج و/یا بچه دار شدن صبر کنید، اگر از قبل مشکل پیدا کردن شریک زندگی را پشت سر گذاشته اید. کسانی هستند که معتقدند عشق بر همه چیز غلبه می کند، از جمله مشکلات مالی، در حالی که برخی دیگر معتقدند که پریدن به یک تعهد جدی "بیهوده" غیرمسئولانه است. ما از روانشناسان در مورد موضوع سوال کردیم
آیا تمایل به مادر/پدر شدن را بیش از پیش ضروری می کنید، اما تا زمانی که شرایط مالی اولیه را نداشته باشید جرأت نمی کنید این کار را انجام دهید؟ این یک معضل جدی است، به همین دلیل است که ما از کارشناسان روانشناسی خود، از جمله بنیانگذاران کارگاه روانشناسی SelfGuide و کارگاه توسعه شخصیت خودیاری، پرسیدیم که این ترس ها چقدر موجه هستند.آیا نگرانی های مشابه باید به عنوان احتیاط بیش از حد ارزیابی شود، شاید به عنوان نشانه ای از ناامنی در رابطه یا به عنوان یک ملاحظات صحیح؟
می توانید قسمت های قبلی مجموعه ما را اینجا بخوانید.
Gábor Kuna-Várhelyi: اول از همه، ما به امنیت نیاز داریم
برخی از نیازهای اساسی انسان وجود دارد که در درازمدت نمی توان از آنها چشم پوشی کرد. یکی از این موارد امنیت است. فقط به بحران سال گذشته فکر کنید! در کوتاه مدت، ممکن است از دست دادن امنیت دنیای خود را تحمل کنیم و سعی کنیم خود را با شرایط جدید وفق دهیم، اما اگر مجبور باشیم برای مدت طولانی همه اینها را تحمل کنیم، قطعاً خسته کننده و اضطراب آور است. امروز شاید تعجبی نداشته باشد که رونق نوزاد اعلام شده در ابتدای دوره قرنطینه کووید، افزایش تعداد تولدها، محقق نشده است. برعکس، تمایل به بچه دار شدن به طور موقت کاهش یافت. فکر بامزه ای بود که اگر مجبور شدیم در خانه بنشینیم وقت بیشتری برای هم داریم و حتما با بچه دار شدن جبران می کنیم. انسانها اینطوری کار نمیکننددر واقع هیچ گونه موجود زنده ای به این شکل عمل نمی کند. این یک پدیده شناخته شده و مستند در دنیای حیوانات است که با بدتر شدن شرایط محیطی، اعضای موجودات زنده دچار استرس می شوند و تعداد تولدها کاهش می یابد. همه اینها یک وسیله کنترل بارداری منطقی قابل درک و عملکرد طبیعی است. اگر شرایط بد است، باید زنده بمانید و کسب و کارهایی که نیروی کار و انرژی زیادی دارند راه اندازی نکنید. ساده است.
گاهی آن را فراموش می کنیم، اما انسان نیز جزئی از طبیعت است، قوانین آن در مورد ما نیز صدق می کند، و اگرچه ناخودآگاه قوانین آن را نیز اعمال می کنیم. اگر امنیت نداریم، نمیخواهیم متعهد شویم و نسلی بیافرینیم. با این حال، ما توانایی هایی داریم که ما را بیشتر و بیشتر از سایر نمایندگان دنیای زنده پیچیده تر می کند. یکی از اینها توانایی تفکر، تحلیل و دیدن است. کاری که ما می توانیم انجام دهیم این است که ببینیم و فکر کنیم که چه چیزی می تواند منبع امنیت یا ناامنی ما باشد. اگر به برنامه ریزی آینده، تعهد، بچه دار شدن فکر کنیم، شکی نیست که شرایط عینی وجود دارد که باید برای جرات وارد شدن به آن قدم برداشت.اگر جایی برای زندگی وجود ندارد، اگر خطر فقیر شدن وجود دارد، دشوار است که مشتاق باشیم و بگوییم: "هر چه، هر اتفاقی بیفتد، بیایید آن را انجام دهیم!"

اما بسیاری از روابط نیز وجود دارد که در آنها تعهد دشوار است، جایی که یکی از طرفین سال ها به تعویق انداخته است، حتی اگر از نظر عینی وضعیت چندان حاد نیست. البته باید تعلل و تعلل را برای خود و طرف مقابل توجیه کنیم. «آنوقت، وقتی میتوانیم ماشین بخریم… آنوقت، وقتی خانه داریم… بعد، وقتی منصوب میشوم… آنوقت، اگر…» برخی از جنبهها اغلب مشروع هستند، اما در بسیاری از موارد تأکید میشود. بیشتر روی "پس" است. ما به جای احساس امنیت لازم، ناامنی داریم، آن را احساس می کنیم، دنبال دلیل می گردیم و در نبود شرایط مالی جواب می یابیم.
شرایط اساسی و امنیت اتصال. هر دو مورد نیاز هستند تا نامزدی خوب پیش برود.اگر دومی وجود داشته باشد و به اندازه کافی قوی باشد، ما حتی می توانیم ریسک کنیم. ما در شرایط سختی هستیم، در یک اجاره فرعی زندگی می کنیم، آیا کووید وجود دارد؟ اشکالی نداره با هم حلش میکنیم اما اگر نسبت به خود، نیازهایمان یا رابطه خود مطمئن نیستیم، هیچ صورت حساب بانکی مبالغ نجومی برای رفع آن وجود ندارد.
Ágnes Szalay: بله و نه
این سوال کاملاً پیچیده است و صرفاً روانشناختی نیست، بنابراین می ترسم در غیر این صورت نتوانم از کمی یکطرفه پرهیز کنم. فکر میکنم اگر همه چیز، برای زوجها و خانوادههایی که تازه زندگی مشترکشان را شروع کردهاند، جایگاه خاص خود را داشته باشد، ایدهآل خواهد بود. خانه آنها که قلعه آنهاست. با این حال، این به آرامی برای بسیاری به مقوله رویاهای دست نیافتنی باز می گردد. برای جوانان روز به روز سختتر میشود که آپارتمان خود را داشته باشند یا اجارهای فرعی داشته باشند، و حتی ارزش آن را ندارد که برای داشتن یک ملک جداگانه به تعهد مالی بیش از توانشان عجله کنند. به همین دلیل نباید ازدواج کنند یا بچه دار شوند؟ خب معلومه که نهاگر احساس میکنید که واقعاً میخواهید ازدواج کنید یا بچهدار شوید، به دنبال آن بروید! به هر حال آنها هرگز احساس آمادگی کافی نخواهند کرد، بنابراین مایه شرمساری است که منتظر بمانیم.

با این حال، مهم است که آنها آن را آرزو کنند. ازدواج و فرزندان به دلایل بیشماری دروغین و فریبکارانه به وجود میآیند و به همین دلیل میتوانند از همان ابتدا محکوم به فنا باشند، حتی اگر منابع مالی داشته باشند. بنابراین، زن و شوهر نباید قدم بزرگی بردارند زیرا از آنها انتظار می رود یا امیدوارند عبور از نقطه عطف باعث بهبود رابطه شود که در غیر این صورت خونریزی از چندین زخم است. بنابراین مطمئن ترین شرطی که باید داشته باشید تعهد عاطفی است. اما حتی اگر اینطور باشد، فقدان شرایط دیگر می تواند آنقدر تنش، ناامنی، استرس و عدم تعادل را در رابطه به وجود آورد که حتی متعهدترین زوج ها نیز می توانند از آن رنج ببرند.مشکل چی میتونه باشه؟
عدم تعادل
البته در تاریخ زندگی یک زوج اتفاق افتاده است که یکی از آنها باید فداکاری های بیشتری انجام دهد و برای مدت طولانی تر یا کوتاه تری بهتر از دیگری سازگار شود. با این حال، اگر مسیر برای یک طرف به طور دائم دشوارتر باشد، می تواند باعث شود که آنها احساس آسیب پذیری و تابعیت کنند - بنابراین شرایط ناعادلانه می شود و این به سرعت منجر به ناراحتی می شود. در طول زندگی مشترک یا بچه دار شدن، چنین عدم تعادلی می تواند به دلایل زیادی ایجاد شود. یکیشون کار داره یکی نه. آنها به محل زندگی خود، به خانواده، به شهر، حتی به کشورشان نقل مکان کردند و در حالی که یک مهمانی در منطقه آسایش آنها، در میان دوستان و عزیزانشان است، دیگری تنها و جدا از شریک زندگی خود. مراقبت از نوزاد بیشتر بر دوش یکی از آنها می افتد. یکی از آنها مراقبت از یکی از بستگان بیمار است. توزیع نابرابر کالاهای مادی و غیره اگر زوج یا خانواده مصمم باشند که رفاه همه برای همه اولویت دارد، باید با این شرایط برخورد کرد.و برای این امر لازم است که آنها بتوانند با اعتماد، صادقانه و با پذیرش احساسات یکدیگر با یکدیگر صحبت کنند. حتی اگر در کوتاهمدت راهحلی جدی برای وضعیت وجود نداشته باشد، اگر طرف مقابل از مشکلات من آگاه باشد، آنها را مشروع بداند، و همچنین بهطور آنلاین تجربه کنم که در تلاش هستیم چیزی به ذهنم برسیم، بسیار کمک میکند. با هم برای مقابله با شرایط، جبران و حمایت از من. اگر در کنار هم باشیم، شریک زندگیمان میتواند به ما تکیه کند، حتی زمانی که چیزی برای ما آسانتر است - آنوقت میتوان موقعیتهای بسیار سخت را بسیار آسانتر کرد و شادتر شد.
عدم صمیمیت
اگر زمان و فضایی برای جوان ها وجود نداشته باشد که خودشان باشند و وقتشان را با هم بگذرانند، آن وقت یک رابطه چه بچه باشد چه نباشد به زودی آسیب می بیند. تصادفی نیست که حتی زوج درمانگران باتجربه گذراندن وقت با هم را به عنوان ابزار اصلی حفظ یک ازدواج توصیه می کنند. هر چقدر هم که یک نفر مجبور به کار شود، هر چقدر هم که مجبور شده باشد با مادرشوهر خود نقل مکان کند، توجه به این نکته بسیار ارزشمند است که این زوج زمان و فضای لازم برای با هم بودن را دارند..
مشکلات خانوادگی
اگر شرایط برای شروع زندگی مشترک زوجین به طور جداگانه فراهم نباشد، این می تواند خطرناک تر باشد که درگیری های خانوادگی موجود، بازی با والدین و خواهر و برادر بتواند در زن و شوهر رخنه کند و بخشی از خصومت شود که چنین نیست. آنها ارزش این را دارد که از این موضوع آگاه باشید، و دوباره: در مورد وضعیت صادقانه با یکدیگر صحبت کنید، بدون اینکه مشکل را پنهان کنید.
مشکلات مالی
زمانی که زنده ماندن و ایجاد شرایط مناسب مستلزم کار اضافی یا نامطمئن است بسیار افسرده کننده است. در این شرایط، بهترین توصیه ممکن است این باشد که لازم نیست فکر کنید که باید به تنهایی شرایط را حل کنید، اما ممکن است ارزش استفاده از کمک های قابل اعتماد و متخصص را داشته باشد.
در مجموع، به نظر من اگر همه شرایط برای مرحله جدیدی از زندگی برآورده شوند خوب است، اما شاید مهمتر از شرایط، اعتماد به یکدیگر و توانایی برقراری ارتباط صادقانه و پذیرفته شده باشد.
میلانوویچ دومی: پول شما را خوشحال نمی کند، اما برای یک زندگی سالم ضروری است
اگرچه روانشناسی هنوز به سمت رویکرد فردی گرایش دارد، یعنی اغلب سعی می کند در سطح فرد کمک کند، مهم است که تعبیه اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و البته اقتصادی را در نظر بگیریم. مشتریان وضعیت مالی افراد یکی از عوامل تعیین کننده رفاه روانی آنهاست. مطالعات متعدد نشان داده است که محرومیت یک عامل خطر جدی برای بیماری های جسمی و روانی است. فقر بر رشد مغز کودکان تأثیر می گذارد و عواقب منفی را در پی دارد که می تواند تا آخر عمر باقی بماند. البته نباید به فقر انگ زد، بلکه به هر وسیله ممکن آن را ریشه کن کرد. این مسئولیت اجتماعی ماست.

علیرغم این واقعیت که ما آموختیم که صحبت کردن در مورد پول، "هضم کردن در جیب یکدیگر" مناسب نیست، واقعاً مهم است که از همان ابتدا صحبت کردن در مورد این مسائل را بیاموزیم. رابطه، اما حداکثر هنگام برنامه ریزی زندگی مشترک و بچه دار شدن.در زیر من 5 جنبه را جمع آوری کرده ام که فکر می کنم باید در نظر بگیرید:
- این همچنین در مورد صداقت و اعتماد است. همانطور که در علاءالدین: یاسمین فقط در پایان میآموزد که شخصی که فکر میکرد شاهزاده است در واقع یک گدا است. اساساً وقتی کسی از موقعیت خود خجالت می کشد بسیار غم انگیز و بسیار انسانی است، اما در عین حال این سوال پیش می آید که چگونه می توان به فردی که در طول داستان دروغ می گوید اعتماد کرد؟ آیا انتخاب او ایده خوبی است؟ چه تضمینی وجود دارد که او در مورد هر چیز دیگری حقیقت را بگوید؟ مشکل اسرار مالی حل نشدنی بودن آنها نیست، بلکه این است که شما را دروغ می گویند. صداقت و ارتباط شفاف حداقل به اندازه پول پایه ای برای یک رابطه مهم است.
- میتواند نابرابریهای قدرت را افزایش دهد. نقش های جنسیتی: زمین مردان حوزه عمومی، دنیای کار، کسب درآمد است. زن باید در خانه بماند، امور خانه را اداره کند، به نیازهای عاطفی، جسمی و روحی خانواده رسیدگی کند.از این منظر، داشتن فرزند یک دوره بسیار آسیب پذیر است که روابط قدرت می تواند تغییر کند. تصادفی نیست که این اغلب زمانی است که خشونت شریک صمیمی نیز شروع می شود. وقتی کسی - اکثریت قاطع آنها را زنان تشکیل می دهند - از بازار کار خارج می شود، در نهایت در یک موقعیت آسیب پذیر قرار می گیرد. این نیاز به آگاهی بیشتری دارد تا زوجین همچنان بار را به طور متناسب تقسیم کنند، به نیازهای همه توجه کنند و در منطقه ای که درگیر شدن برای آنها دشوارتر است، جبران خسارت کنند. زن باید فرصت خودسازی، فعالیت های فکری، ورزش و… را داشته باشد، مرد باید بتواند وقت خود را با نوزاد بگذراند. این پویایی ها می تواند در زوج های همجنس نیز رخ دهد.
- شما مسئولیت کودک را بر عهده می گیرید. متاسفانه اغلب این اتفاق نمی افتد و در عمل. البته این نیز مهم است که بتوانید قبل از بچه دار شدن ارزیابی کنید که آیا می توانید شرایط اولیه لازم برای رشد جسمی-عاطفی-اجتماعی را فراهم کنید.شامل چه مواردی می شود؟ اگر از هرم مزلو که بسیار ذکر شد شروع کنیم، مسلم است که نیازهای فیزیولوژیکی (غذا، نوشیدنی، پوشاک، گرمایش، نظافت) و ایمنی (خانه، قابل پیش بینی) برآورده می شود. البته این چیزی از اهمیت عشق و تعلق و احترام کم نمی کند. همه موارد دیگر را می توان بر اساس این موارد ایجاد کرد: توجه به نیازهای شناختی یا زیبایی شناختی.
- برای بودجه خانواده برنامه ریزی کنید. اگر خانواده دونفره باشد حقوق یکی از آنها از بین می رود، میزان مزایای بعد از زایمان خیلی زیاد نیست. این احتمال وجود دارد که والدین دیگر نیز زمان کمتری برای کار داشته باشند - مگر اینکه بخواهند سال های اول فرزندشان را از دست بدهند. این نیز درست است که انتظار می رود هزینه هایی وجود داشته باشد که به طور موقت بر دوش شما قرار نگیرید، زیرا آمدن نوزاد ممکن است به معنای تغییر سبک زندگی نیز باشد. شما آنقدر مهمانی نخواهید داشت، به برنامه ها بروید، سفر کنید، حداقل در ابتدا.ارزش آن را دارد که محاسبه کنید در دور اول انتظار یک نوزاد چقدر ممکن است هزینه داشته باشد و خودتان را آگاه کنید که چه شرایطی را برای کودک بهینه می دانید. اگر به اقلام استفاده شده با کیفیت بالا نیز فکر می کنید (مانند کالسکه، صندلی کودک، اسباب بازی)، می توانید در هزینه های زیادی صرفه جویی کنید و از محیط زیست محافظت کنید. کودکان به سرعت رشد می کنند، و مطمئن نیست که همه چیز باید کاملا جدید باشد. در عصر فاجعه آب و هوایی، نیازی به ساخت خانه های جدید در هر فوت مربع نیست، می توانید از املاک موجود استفاده کنید.
- کنترل به عنوان مراقبت پنهان شده است. اطراف خود را با اعضای خانواده و دوستانی که می توانند به شما کمک کنند - با غذا، عشق، مراقبت از کودک، حمل و نقل و همچنین در صورت لزوم با پول، احاطه کنید. در عین حال، مهم نیست که این در چه پویایی رخ می دهد. آیا باید در ازای آن کاری انجام دهید؟ آیا پدر و مادر شما در ازای پول با توقع می آیند؟ آیا آنها می خواهند به شما بگویند که چه کار کنید؟ آیا آنها استقلال شما را نقض می کنند؟ افرادی هستند که اگر لطف آنها را بپذیرید، حفظ مرزهای خود با آنها بسیار دشوار است.اگر رابطه بین شما دشوارتر است، ارزش آن را دارد که پول را کنار بگذارید و در عوض به دیگران کمک کنید یا در صورت امکان نیازهای خود را کاهش دهید.